یک انسان می تواند آزاد باشد ولی بزرگ نباشد اما هیچ انسانی نمی تواند بزرگ باشد ولی آزاد نباشد
جبران خلیل جبران
از صبح تا حالا به بزرگی وعظمت یک انسان فکر می کردم.اینقدر آدم تحصیلکرده بی فرهنگ ویا بی تحصیل بافرهنگ یا حتی آدمی با تمام شرایط فرهنگی و تحصیلی مناسب اما فاقد ارزش انسان بودن این روزا می بینی که گاهی وقتا واقعا با خودت می گی ارزش چیه؟بزرگی چیه و یا واقعا انسان بودن معناش چیه؟چقدر به ارزشهای خودمون واعتقاداتمون باید پایبند باشیم؟واقعا تا چه حد؟ واقعا زندگیمونو بر پایه کدام اعتقادات بنا بگذاریم؟چقدر اینقدر ارزشهامون تو جامعه کم رنگ شده؟بچه های ما واقعا چه جور موجوداتی از عذاب درمیان وقتی الان ما این اعتقاداتو نداریم؟البته من از خودم شروع می کنم این چالش ذهنیو رو.فقط من این وسط یک چیزی رو میدونم و اونهم اینکه آدمای بزرگ هنوز هستند.داریم می بینیمشون در اطرافمون.همه اونا بوی یک عمر جون کردن-عرق جبین خوردن-ادعا نداشتن-بوی صداقت ومعرفتو میدن هرچند که شاید ماها کمتر معنای این کلمه ها رو درک کنیم.اماامیدوارم که نه تنها من بلکه تمام آدمایی که با تمام وجود دوستشون دارم یک روزی یکی از همین آدما بشیم.
خدا کنه حداقل هر چه زودتر دغدغشو پیدا کنیم تا بعد جزی از وجودمون بشه.باور کنید نمی دونم چرا این حرفا به مغزم خطور کرد فقط مطمئنم ناگهانی نبود ومطمئنم که خوشبختانه هنوز خیلی ها هستندکه این حرفا راخیلی بیشتر از من درک می کنند وبهشاعتقاد دارند که من به خودم اجازه دادم دربارش حرف بزنم
خدا کنه حداقل هر چه زودتر دغدغشو پیدا کنیم تا بعد جزی از وجودمون بشه.باور کنید نمی دونم چرا این حرفا به مغزم خطور کرد فقط مطمئنم ناگهانی نبود ومطمئنم که خوشبختانه هنوز خیلی ها هستندکه این حرفا راخیلی بیشتر از من درک می کنند وبهشاعتقاد دارند که من به خودم اجازه دادم دربارش حرف بزنم