Wednesday, April 20, 2005

خوشحالم

بالاخره اولین شماره مجلمون اومد روی اینترنت با هزاران مشکل ودردسر.اما نمی دونم با تمام خستگیم خوشحالم چون احساس می کنم یک ردپایی از خودمون به جا گذاشتیم.البته میدونم اولش و باید خیلی کار کرد شاید ما فعلا داریم برای تقویت شدن خودمون ویادگرفتنمون کار می کنیم شاید هم تا 3و4 ماه دیگه که می خواهیم تغییر اساسی بدیم فقط یک فرصت برای کسب تجربه های نابترباشد ودر نهایت یک اثر بهتررا در بر داشته باشه.بهر حال خوشحالم وبه
برای اینکه یک تصمیمی گرفتیم و شروع کردیم وبه خوبی به پایان رسوندیم.ولی یک چیزی را باید اعتراف کنم اگر همکاری وپی گیری خانمی وسودارو نبود واقعا من شاید وسطش می بریدم که خیلی از دوتاشون ممنونم.به خصوص از خانمی گلم.
خانمی دستت درد نکنه.این همکاری ودوستی ومحبتتو هیچ وقت فراموش نمی کنم امیدوارم من بتونم بهت کمک کنم تا ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی را به بهترین وجهی که شایسته اوست تابستون بسازیم.ویک روز هم شیرینی درست شدن اونو به بچه ها بدیم
یک چیزی رو توی این چند وقت یاد گرفتم و اون هم اینکه مهم نیست دیگران درباره تصمیم تو چی فکر می کنن مهم اینه که خودت چی فکر می کنی ودرعمل چه می کنی .
{راستی سالگرد سهراب جونم هم مبارک{سهراب سپهری
هیچ وقت لحظه لحظه نوجوانیمو با سهراب وشعراش یادم نمی ره
اهل کاشانم من
روزگارم بدنیست
تکه نانی خرده هوشی
سر سوزن ذوقی
.....

Sunday, April 03, 2005

مدت ها گذشته

مدت ها از آخرین پوستم می گذره شاید دو ماه شایدم کمتر.این مدت من به جز یکی دوبار که خیلی حس نوشتن داشتم واقعا دیگه وقت وحسشو نداشتم.خوب سال نو شده .الان اینقدر از پنجره اتاقم درختان همه سربه فلک کشیده وزیبا وسبز شدند که دوست دارم بال دربیارم برم تو آسمونا پرواز کنم.برم از تمام شهر بگذرم واز زیبایی تمام شهر لذت ببرم.
داشتم پوستای قبلیمو می خوندم و خودمو با الان مقایسه می کردم و به این نتیجه رسیدم که چقدر من فرق کردم.چقدرجالبه اتفاقاتی که آدم بعضی لحظه ها براش له له می زنه همین فرداش به این راحتی میشینه ومی گه اتفاق افتاد تموم شد.چقدر زندگی جالب وزودگذره.هم اتفاق بدش بعد از مدتی برای آدم عادی میشه هم اتفاق خوبش.
من یک ماه پیش ذوق می زدم از اینکه درباره مجله حرف می زنم ودقیقا همین امروز خوشحالم چون تا شب قراره اونو ببرم روی اینترنت. بعد از 13 روز تلاش برای طراحی اون بالاخره روز موعود که امروز یا فرداست روز ثمره یکی از اولین تلاش های جدیمو قراره ببینم.وچقدر این لحظات واین روزها قشنگند وانرژی بخش.
خانمی می بینی بالاخره داریم به یکی از آرزوهامون با کمک دوستامون میرسیم.فقط اول کاری یک دعا می کنم
واونم اینکه اینکار تداوم داشته باشه .
*********************************************