.چند روزه که از سال 85 می گذره.سالی که با اومدن تمام اعضای خانواده م پیشمون آغاز شد.پر از شادی پر از خوشحالی
سالی که با یک سفره هفت سین خیلی قشنگ با سه تا ماهی قرمز کوچولوو با شعرای قشنگ نوروزی آقای کسری کوچولومون و با هدیه قشنگی که قبل از سال تحویل از خانمی عزیزم گرفتم وعیدی خیلی خاصی که فرشاد و سعیده عزیزبهم دادن شروع بشه فکر می کنید سال خاص وپر ازانرژی و نشاطی نشه؟مطمئنم می شه به شرطی که این لحظاتوهمه سال به خاطر داشته باشم..
امسال برعکس سال های قبل تصمیمات کمتری گرفتم اما می خوام با تمام وجود به همشون عمل کنم.تصمیماتم را این طوری می نویسم:
- برای کارهام برنامه ریزی کنم و خودمو هر هفته و هر ماه چک کنم تا برسم به جایی که حداکثر استفاده رو از وقتم بکنم
- تمام درسامو به بهترین شکل بخونم تا بتونم جز شاگرد اولای کلاسم باشم
- زبان خوندنو به شکل مرتبی شروع کنم که تا عید سال دیگه حداقل چند ترم زبانوگذرانده باشم
- هفته ای 4 ساعت رو می خوام روعکاسی خبری و مطالعه در این موردبگذارم
- هر روز اخبار اقتصادی-اجتماعی روز را چک کنم علاوه بر بقیه اخبارها
- هر 2 هفته یک کتابو بخونم ودربارش فکر کنم تا دو هفته بعد
این برنامه های امسال منه که یک برنامه کلاس موسیقی هم دارم که هنوز دارم بهش فکر می کنم که بهش عمل کنم یا نه.همه این برنامه ها در جهت این ریختم که اون قدرتی که الان مطمئنم در درونم هست رشد و جهت پیدا کنه تا برسه به اونجایی که من بهش می گم جهانی شدن.البته تا اونجا از نظر زمانی شاید فاصله زیادی باشه اما مهم اینه که در مغزم من نزدیک باشه و مثل یک رویا دور ودست نیافتنی نباشه.
No comments:
Post a Comment