.این شعرو 2شب پیش که تاصبح بیدار بودم خوندم. حالاتصورکنید این شعرو با صدا ولحن خسرو شکیبایی گوش می کنید.
می توانند
بعضی ها خواب
بعضی ها خلاصه
می توانند شب را می شناسند
به اسم به استعاره
آسمان را می شناسند به ترانه به تشبیه
تو را می شناسند به خواب به خلاصه
اما من نمی توانم ای تو تمامه ی من
من نمی توانم پس کی به خواب خواهم رفت
کی خلاصه خواهم شد
کی شاعر تمام ترانه تشبیه ؟
می گویند سنگ هم گاهی به آرامش ستاره حسادت می کند
به من چه
من اگر ترانه خوان گریههای تو نباشم
هرگز از الفبای این همه سادگی به بی نیازی هفت آسمان پرده نشین نخواهم رسید
ببین چه کوچک است این کلمه این حرف چگونه می شود
تنها یکی واژه به جای تو از خواب توبا و ترانه چید ؟
هی مولود بی عقد آب و التماس علف
من از بسیاری این همه باران تشنگی ها آموخته ام
که دیگر دستم بی پیاله دلم نهاده کلماتم این همه بی پرده اند
راستش را بخواهی عشق همین است
ورنه پروردگار شوخ شاعران این همه آفرینش تو را تا شکستن من
به تعویق اینه نمی انداخت
سید علی صالحی